علی فروتن: برای تئاتر کودک باید کلیه خود را بفروشیم
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۳۵۳۵۹
علی فروتن از اجرای دوباره نمایش «دورهگردها» در تهران و دیگر شهرها خبر داد اما در عین حال وضعیت تئاتر کودک را فاجعه خواند و گفت: کسی که میخواهد کار کودک روی صحنه ببرد، باید کلیهها و قلوههای خود را بفروشد!
او در گفتگو با ایران اکونومیست با تشریح وضعیت تئاتر کودک، خطاب به مسئولان هنری گفت که سالنهای تئاتر کودک را هم بچه مسلمانها اداره میکنند ولی چرا هیچ گونه حمایتی از آنها نمیکنید؟!
فروتن که پیش از این نمایش «دورهگردها» را در کانون پرورش فکری و تالار هنر اجرا کرده است، خبر داد که این نمایش از دی ماه، در سالن کانون پرورش فکری در خیابان وزرا روی صحنه خواهد رفت و البته این اجرا ویژه سه روز پایانی هفته است چون نمایش در طول هفته در دیگر شهرها اجرا دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او درباره اجرای نمایش در سالن خیابان وزرا که فعالیت مستمری ندارد، توضیح داد: پیش از این هم گروه ما نمایشهای «لپ گلی» و «چتر سفید» را در این سالن روی صحنه برده است. دسترسی به این سالن که خارج از محدوده طرح ترافیک است، برای تماشاگران راحتتر است ولی متاسفانه وقفههایی که در فعالیت آن رخ میدهد، سبب میشود تماشاگرانی را که به زحمت جذب کردهایم، به آسانی از دست بدهیم.
دلایل محدودیت در عکاسی در تالار کودکان
او در ادامه درباره مشکلاتی که گروههای نمایشی برای اجرا در تالار هنر دارند و مسایلی مانند محدودیت در عکاسی با تماشاگران و فروش بلیت ردیف مهمان در این سالن توضیح داد: محدودیت در عکاسی به این دلیل بود که این احتمال وجود داشت که برخی از تماشاگران مقوله پوشش اسلامی را رعایت نکنند که همین موضوع، تذکر حراست ارشاد و دیگر نهادها را در پی داشت. به همین دلیل ناچار بودند محدودیتهایی برای عکاسی با تماشاگران در نظر بگیرند تا روند کار متوقف نشود. از طرف دیگر نیم ساعت بعد از نمایش ما، نمایش «سیندرلا» روی صحنه میرفت و چون من و آقای حمید گلی در آن نمایش هم بازی میکردیم، نمیتوانستیم در یک زمان نیم ساعته هم با همه تماشاگران حاضر در سالن عکس بگیریم و هم برای نمایش بعدی گریم و آماده شویم.
بعد میپرسیم چرا تئاتر کودک رشد نمیکند
فروتن درباره فروش بلیت ردیفی که در تالار هنر ویژه مهمان در نظر گرفته شده است و قاعدتا نمیتوان بلیتهای آن را فروخت، تصریح کرد: این موضوع جزو اعتراضاتی بود که انجمن صنفی تئاتر کودک و نوجوان هم مطرح کرد و نسبت به آن تذکر داد و آقای مهدی قلعه، به عنوان رییس انجمن هم روی این قضیه پافشاری کرد. ظاهرا در اجراهای فعلی این مشکل حل شده است. اما در اجرای ما و «سیندرلا» بلیتهای آن ردیف فروخته میشد و گفتند درآمد آن برای کمک به تعمیرات تالار است. از طرف دیگر برخلاف گذشته که کل فروش گیشه به گروه نمایشی پرداخت میشد، ۲۰ درصد گیشه گروهها هم به تالار هنر تعلق میگیرد و ۵ درصد فروش گیشه هم که سهم سایت تیوال است. به این ترتیب، عملا چیزی برای گروه نمایشی نمیماند. بعد ما میپرسیم که چرا تئاتر و تئاتر کودک رشد نمی کند.
او با تاکید بر اینکه تولید تئاتر نیازمند بودجه و یارانه دولتی است، خاطرنشان کرد: وقتی برای ساخت نمایش بودجهای در نظر گرفته نمیشود، چگونه باید رشد کند. وزارت ارشاد سالندار شخصی نیست که به طور خصوصی سالنی درست کند. بودجه آن باید صرف تولید تئاتر شود و حالا پرسش این است که این بودجه صرف چه کاری میشود؟
به تنها بودجه نمیدهند، از گروهها کسب درآمد میکنند
فروتن با احتساب درآمد حاصل از فروش ردیف مهمان در تالار هنر افزود: با یک حساب سرانگشتی، اگر یک ردیف را با ۱۵ صندلی و قیمت فروش بلیت ۹۰ هزار تومانی در در نظر بگیریم، تقریبا در هر اجرا ۱ میلیون و ۳۵۰ هزار تومان، فروش دارد. وقتی دو نمایش همزمان اجرا میشوند، این ردیف، حدود دو میلیون و ۷۰۰ هزار تومان، فروش دارد. حتی اگر در نظر بگیریم کل آن ردیف فروخته نشود، تقریبا در ۳۰ شب اجرا، حدود ۶۰ میلیون تومان حاصل از فروش همین یک ردیف به حساب تالار واریز میشود که میگویند قرار است هزینه پروژکتور و لامپ شود و البته که همیشه مشکل لامپ دارند. این وضعیت به دلیل ایراد تالار هنر نیست.
او تاکید کرد: روی صحبت من با خود وزارت ارشاد است. تالار هنر برای اینکه بتواند هزینههای خود را تامین کند و خود را سرپا نگه دارد، ناچار به انجام چنین کارهایی است. در این میان وزارت ارشاد نه تنها بودجهای برای تولید تئاتر در نظر نمیگیرد ، از دیگر حمایتها هم صرف نظر میکند.
اولویت شهرداری، اشی مشی و قاقالی است
این هنرمند با ابراز تاسف از نبود امکان تبلیغاتی برای تئاتر و به ویزه تئاتر کودک ادامه داد: شهرداری تهران که این همه بیلبورد در سطح شهر دارد، حتی یک بیلبورد هم به تئاتر کودک اختصاص نمیدهد. همه این تئاترها با تایید و مجوز وزارت ارشاد همین کشور روی صحنه رفتهاند، وزارت ارشاد که از کره مریخ نیامده، اما اولویت شهرداری، دادن بیلبورد به اشی مشی و قاقالی است چون برایش درآمدزاست.
فروتن از بیتوجهی تلویزیون هم به تبلیغات تئاتر انتقاد کرد و گفت: تلویزیون ما به صورت رایگان یک صحنه از یک نمایش تبلیغ نمیکند. حتی حاضر نیست در برنامههای کودک خود به بچهها اعلام کند که در تالار هنر یا کانون پرورش فکری تئاتر ببینند. مگر این تالارها مال کیست؟ به خدا در همین تالارها بچه مسلمانها دارند کار میکنند. در عوض تلویزیون مدام برای انواع خوراکیها، جغجغه، انواع اسباببازیهای کارشناسی شده و نشده، تبلیغ پخش میکند. یعنی همه دنبال کاسبی هستند. اینها سبب میشود که تئاتر کودک عقیم بماند. کسی که میخواهد تئاتر کودک کار کند، رسما باید قلوهها و کلیههایش را بفروشد تا بتواند یک کار روی صحنه ببرد.
همه هم مدعی هستند
او ادامه داد: من و آقای گلی نزدیک ۳۵ سال است که کار کودک میکنیم و برای مردم شناخته شدهایم و مورد اعتماد آنان هستیم. با تمام این تفاسیر، هر شب بعد از اجرا، به جز آخر هفتهها، آقای گلی اعلام میکرد که یک سالن ۲۰۰ نفره در شهر ۱۳، ۱۴ میلیونی تهران نباید خالی باشد! اما وقتی تبلیغاتی وجود ندارد، مردم از کجا باخبر بشوند که نمایش روی صحنه است. بعد میگوییم چرا مردم به طرف شبکههای جم و اجنبی کشیده میشوند. در حالیکه همین شبکه جم، به صورت رایگان، فیلمها و تئاترهای ما را تبلیغ میکند. در شرایطی که بیلبورد شهری نداریم و برای تبلیغ در فضای مجازی هم باید فیلترشکن بخریم، تلویزیونی که دیدن آن نیاز به فیلترشکن ندارد، برای چند تئاتر و گالری تبلیغ کرده است؟! اگر هم بکند، در بدترین زمان است چون برایش اولویت نیست. در این شرایط، تبلیغات در شبکه جم را هم ممنوع میکنند و اگر تبلیغ نمایشی از آن شبکه پخش بشود، اجازه اجرا نمیدهند. جالب است که در همین وضعیتی که تئاتر کودک، امکان تبلیغ و بودجه تولید ندارد، همه هم مدعی هستند که کودک برایمان مهم است!
دوست ندارند کسی کتاب بخواند
فروتن با تاکید بر نقش مهم تئاتر در فرهنگسازی برای کودکانمان خاطرنشان کرد: دیدن یک نمایش به اندازه خواندن چندین کتاب اثرگذار است. اصلا همین کتاب، تلویزیون برای چند تا کتاب تبلیغ میکند؟! برنامهای مانند «کتاب باز» را هم تعطیل میکنند. در حالیکه وقتی سروش صحت درباره کتابی صحبت میکرد، دوستان ناشرمان، میگفتند تاثیر بسزایی در استقبال از آن کتاب دارد. بنابراین مردم ما کتابخوان هستند ولی به این کار ترغیب نمیشوند. واقعیت این است که دوستان دوست ندارند کسی کتاب بخواند چون باعث آگاهی بخشی میشود.
فروتن با اشاره به تاثیر تئاتر کودک، در تربیت تماشاگران تئاتر بزرگسال توضیح داد: همیشه پایان هر اجرا از پدر و مادرها تشکر میکنم که برای تئاتر بزرگسال ما تماشاگر آگاه و فهیم پرورش میدهند. تئاتر ما مدیون این بچههاست . اگر از کودکی برای دیدن تئاتر تربیت نشوند، در آینده برای دیدن تئاتر دست به جیب نمیشوند و هزینه نمیکنند که بلیت نمایش بخرند و اولویتشان میشود وقتگذرانی در کافیشاپها یا فضای مجازی و اینترنت و ... اینها مشکلات اساسی است.
آگاهیسازی که فقط آخر هفته نیست
او در پاسخ به این پرسش که این شرایط چقدر بر تداوم کار گروههای جوان و کمتر شناخته شده، اثر میگذارد، توضیح داد: این تجربه را داریم که نمایشی که اتفاقا کار خوبی هم بوده، به خاطر نبود تبلغیات و اطلاعرسانی و نداشتن چهره شناختهشده، دو روز اول اجرای خود فقط ۴ بلیت فروخته و ناچار شدند آن را از روی صحنه بردارند. یعنی در پایتخت ۱۳، ۱۴ میلیونی ما نمیتوان روزی ۲۰۰ تماشاگر را به سالن تئاتر جذب کرد. اگر به عمق ماجرا نگاه کنیم، فاجعه بزرگی است. یعنی فقط باید چهره شناخته شده کار کند که تازه فقط آخر هفته و روزهای یکشنبه که نیم بهاست، سالن پر شود. یعنی تئاتر را فقط برای آخر هفته و تفریح میخواهیم نه برای آگاهی. آگاهی پیدا کردن که فقط آخر هفته نیست بلکه در هر روز باید رخ بدهد. هر لحظه باید کتاب بخوانیم و تئاتر ببینیم.
چرا یقه گروه را میگیرید؟!
او با ابراز تاسف از اینکه مسئولان پای خود را از تولید تئاتر و اختصاص یارانه به آن کنار کشیده، اضافه کرد: من باید برای تولید نمایشم تهیه کننده شخصی بیاورم اما چه کسی حاضر است در تئاتر سرمایه گذاری کند وقتی هیچ اطمینانی بابت برگشت آن سرمایه وجود ندارد. مردم برای به دست آوردن سرمایهشان زحمت کشیدهاند. گاهی هم که کاری فروش میکند، دچار دردسر میشود، در حالیکه همه این کارها با تایید شورای بازبینی روی صحنه رفتهاند، شورایی که در خود وزارت ارشاد وجود دارد و متشکل از چند متخصص و مسئولان ذیربط و نمایندگانی از دیگر وزراتخانههاست. وقتی کاری از چنین کانالی رد شده، چگونه است که به صِرف شکایت یک فرد، جلوی اجرای نمایشی گرفته میشود. اگر مشکلی هست، متوجه شوراست که به این کار مجوز داده. چرا یقه گروه را میگیرید. اینها بد است چون یعنی یک قانون مشخص وجود ندارد.
چرا دبیر جشنواره باید کاسه گدایی دست بگیرد؟
این هنرمند تئاتر که سالهاست در حیطه تئاتر کودک فعالیت میکند، با ابراز تاسف از اینکه دامنه این بیتوجهیها به جشنواره تئاتر کودک و نوجوان هم کشیده شده، یادآوری کرد: یک جشنواره تئاتر کودک و نوجوان داریم که سالانه برگزار میشود. این جشنواره را به خاک سیاه مینشانند تا برگزار شود. چرا جشنوارهای که با ۶ میلیارد تومان میتواند برگزار شود، دبیرش باید کاسهگدایی دست بگیرد و جلوی لاستیک فروشی و یخچال سازی و ... برود تا بودجه ناچیزی بگیرد که بتوانیم جشنوارهای را که اسمش بینالمللی است برگزار کنیم. از طرف دیگر مدام تاریخ برگزاری آن را تغییر میدهند. یعنی برگزارکنندگان آن هر سال دچار سردرگمی هستند چون کودک برای تصمیم گیرندگان اصلا اهمیت ندارد، اصلا برایشان وجود خارجی ندارد. هرچند همواره شعار میدهند که کودک، آیندهساز کشور است ولی در عمل، در تکسالنی که متعلق به کار کودک است، به جای اینکه به گروهها کمک کنند که بتوانند کار بسازند و روی صحنه ببرند، از آنان کسب درآمد میکنند.
او در پایان سخنان خود یادآور شد: امیدوارم نگاه درستی به قضیه بشود و فراموش نکنند ما هم که به دنیا آمدهایم، در گوشمان اذان گفتهاند، ما هم بچه مسلمان هستیم و معتقدیم. هزار و ۴۰۰ سال است که این کشور مسلمان است ولی چرا همه چیز را با هم آمیختهایم. نمیشود که همه در تمام سال، فقط تعزیه کار کنیم. الان ما چه نمایشی کودکی داریم که در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد. این وضعیت یعنی فاتحه کار کودک خوانده که باید برایش فکر عاجلی کرد.
منبع: خبرگزاری ایسنا
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: تالار هنر تولید تئاتر وزارت ارشاد شناخته شده تئاتر کودک روی صحنه کار کودک آخر هفته گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۳۵۳۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه شهرت و پایانش رنگ کهنگی نمیگیرد/ ترس و تردیدهای یک ستاره
به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبهرو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانهای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگیهای نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلمهای مختلف و طرح روایتهای متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش میرفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربههای خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت میکرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایشهای «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیدهاند، او را به خاطر میآورند. بازیگر همنسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را میداد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلیشان بود اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.
افشاری، به خاطر ویژگیهای ظاهریاش اغلب در نقشهای کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه میرفت، صدای خوب، قدرتش در بداههگویی و انعطاف بدنیاش کمک میکرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدیاش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد میتواند سیمای جوان بذلهگو و طناز را تغییر دهد.
موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه سادهاش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط میشد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی میکرد، از تماشاگر خنده میگرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر میکرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و سادهدل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.
طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسهکننده عمر بازیگری افشاری را تضمین میکند. نکتهای که به نظر میرسد، یکی از دغدغههای شکلگیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان میدهد که فردای حرفهاش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمیبیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی میکند که دوره طلایی حرفهاش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاریهای فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملالآور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازیاش تینو صالحی قرار داده است.
تعامل و بده بستانهای آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشتهای قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی …» متلکهای سیاسی و تکهپراکنیهای اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، میتواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکههای اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسائلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی میکند.
برای افشاری به شهادتِ «چه کسی …»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان میگیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس میکند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوعالکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با مأموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواستهای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترسها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستارههاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» میتواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی …» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنگی نمیگیرد.
کد خبر 6097465 آروین موذن زاده